تكرار شب قدر درهر سال
شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و سالى كه قرآن درآن نازل شد نيست بلكه با تكرار سالها، آن شب نيز تكرار مىشود. يعنى درهر ماه رمضان شب قدرى است كه درآن شب امور سال آينده تقدير مىشود. دليل براين امر اين است كه:
اولاً: نزول قرآن به طور يكپارچه در يكى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته ممكن است ولى تعيين حوادث تمامى قرون گذشته و آينده درآن شب بى معنى است.
ثانياً: كلمه «يفرق» در آيه ی شريفه ی «فيها يفرق كل امر حكيم»(دخان / 6) در سوره دخان به خاطر مضارع بودنش، استمرار را مىرساند و نيز كلمه «تنزل» درآيه ی كريمه ی «تنزل الملئكة والروح فيها باذن ربهم من كل امر»(قدر / 4) به دليل مضارع بودنش دلالت بر استمرار دارد.
ثالثاً: از ظاهر جمله «شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن»(بقره / 185)چنين برمىآيد كه مادامى كه ماه رمضان تكرار مىشود آن شب نيز تكرار مىشود. پس شب قدر منحصر در يك شب نيست بلكه درهر سال در ماه رمضان تكرار مىشود.
در اين خصوص در تفسير برهان از شيخ طوسى از ابوذر روايت شده كه گفت: به رسول خدا (ص) عرض كردم يا رسول الله آيا شب قدر شبى است كه درعهد انبياء بوده و امر به آنان نازل مىشده و چون از دنيا مىرفتند نزول امر درآن شب تعطيل مىشده است؟ فرمود: « نه بلكه شب قدر تا قيامت هست.»(3)
عظمت شب قدر
در سوره ی قدر مىخوانيم: «انا انزلناه فى ليلة القدر وما ادريك ما ليلة القدر ليلة القدر خير من الف شهر» خداوند متعال براى بيان عظمت شب قدر با اين كه ممكن بود بفرمايد: «وما ادريك ما هى هى خير من الف شهر» يعنى با اين كه مىتوانست در آيه دوم و سوم به جاى كلمه «ليلة القدر» ضمير بياورد، خود كلمه را آورد تا بر عظمت اين شب دلالت كند. و با آيه « ليلة القدر خير من الف شهر» عظمت اين شب را بيان كرد به اين كه اين شب از هزار ماه بهتر است. منظور از بهتر بودن اين شب از هزار ماه، بهتر بودن از حيث فضيلت عبادت است. چه اين كه مناسب با غرض قرآن نيز چنين است. چون همه عنايت قرآن دراين است كه مردم را به خدا نزديك و به وسيله عبادت زنده كند. و احياء يا عبادت آن شب از عبادت هزار ماه بهتر است.
از امام صادق عليه السلام سؤال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟ ( با اين كه در آن هزار ماه درهر دوازده ماهش يك شب قدر است) .
حضرت فرمود: « عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت درهزار ماهى كه در آن شب قدر نباشد.»(4)
وقايع شب قدر
الف- نزول قرآن.
ظاهر آيه شريفه « انا انزلناه فى ليلة القدر» اين است كه همه ی قرآن در شب قدر نازل شده است و چون تعبير به انزال كرده كه ظهور در يكپارچگى و دفعى بودن دارد نه تنزيل، كه ظاهر در نزول تدريجى است.
قرآن كريم به دو گونه نازل شده است:
1- نزول يكباره در يك شب معين.
2- نزول تدريجى در طول بيست و سه سال نبوت پيامبر اكرم (ص) .
آياتى چون «قرانا فرقناه لتقراه على الناس على مكث ونزلناه تنزيلا.»(اسراء / 106) نزول تدريجى قرآن را بيان مىكند.
در نزول دفعى (و يكپارچه)، قرآن كريم كه مركب از سورهها و آيات است يك دفعه نازل نشده است بلكه به صورت اجمال همه ی قرآن نازل شده است چون آياتى كه درباره ی وقايع شخصى و حوادث جزيى نازل شده ارتباط كامل با زمان و مكان و اشخاص و احوال خاصهاى دارد كه درباره ی آن اشخاص و آن احوال و درآن زمان و مكان نازل شده و معلوم است كه چنين آياتى درست در نمىآيد مگر اين كه زمان و مكانش و واقعهاى كه دربارهاش نازل شده رخ دهد به طورى كه اگر از آن زمانها و مكانها و وقايع خاصه صرف نظر شود و فرض شود كه قرآن يك باره نازل شده، قهراً موارد آن آيات حذف مىشود و ديگر بر آنها تطبيق نمىكنند، پس قرآن به همين هيأت كه هست دوبار نازل نشده بلكه بين دو نزول قرآن فرق است و فرق آن در اجمال و تفصيل است. همان اجمال و تفصيلى كه درآيه ی شريفه «كتاب احكمت اياته ثم فصلت من لدن حكيم خبير.»(هود / 1)به آن اشاره شده است. و در شب قدر قرآن كريم به صورت اجمال و يكپارچه بر پيامبر اكرم (ص) نازل شد و در طول بيست و سه سال به تفصيل و به تدريج و آيه به آيه نازل گرديد.
ب- تقدير امور.
خداوند متعال در شب قدر حوادث يك سال آينده را از قبيل مرگ و زندگى، وسعت يا تنگى روزى، سعادت و شقاوت، خير و شر، طاعت و معصيت و... تقدير مىكند.
در آيه ی شريفه ی «انا انزلناه فى ليلة القدر»(قدر / 1) كلمه «قدر» دلالت بر تقدير و اندازهگيرى دارد و آيه ی شريفه ی «فيها يفرق كل امر حكيم.»(دخان / 6)كه در وصف شب قدر نازل شده است بر تقدير دلالت مىكند. چون كلمه «فرق» به معناى جدا سازى و مشخص كردن دو چيز از يكديگر است. و فرق هر امر حكيم جز اين معنا ندارد كه آن امر و آن واقعهاى كه بايد رخ دهد را با تقدير و اندازهگيرى مشخص سازند. امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحلهاند، يكى اجمال و ابهام و ديگرى تفصيل. و شب قدر به طورى كه از آيه ی «فيها يفرق كل امر حكيم» برمىآيد شبى است كه امور از مرحله ی اجمال و ابهام به مرحله ی فرق و تفصيل بيرون مىآيند.
ج- نزول ملائكة و روح.
بر اساس آيه ی شريفه ی « تنزل الملائكة والروح فيها باذن ربهم من كل امر»(قدر / 4) ملائكه و روح در اين شب به اذن پروردگارشان نازل مىشوند. مراد از روح، آن روحى است كه از عالم امر است و خداى متعال دربارهاش فرموده است « قل الروح من امر ربى»(اسراء / 85) دراين كه مراد از امر چيست؟ بحثهاى مفصلى در تفسير شريف الميزان آمده است كه به جهت اختصار مبحث به دو روايت در مورد نزول ملائكه و اين كه روح چيست بسنده مىشود.
1- پيامبر اكرم (ص) فرمود: وقتى شب قدر مىشود ملائكهاى كه ساكن در «سدرة المنتهى» هستند و جبرئيل يكى از ايشان است نازل مىشوند در حالى كه جبرئيل به اتفاق سايرين پرچمهايى را به همراه دارند.
يك پرچم بالاى قبر من، و يكى بر بالاى بيت المقدس و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طورسينا نصب مىكنند و هيچ مؤمن و مؤمنهاى دراين نقاط نمىماند مگر آن كه جبرئيل به او سلام مىكند، مگر كسى كه دائم الخمر و يا معتاد به خوردن گوشت خوك و يا زعفران ماليدن به بدن خود باشد.(5)
2- از امام صادق عليه السلام در مورد روح سؤال شد. حضرت فرمودند: روح از جبرئيل بزرگتر است و جبرئيل از سنخ ملائكه است و روح ازآن سنخ نيست. مگر نمىبينى خداى تعالى فرموده: «تنزل الملئكة والروح» پس معلوم مىشود روح غير از ملائكه است. (6)
د- سلام و امنيت.
قرآن كريم در بيان اين ويژگى شب قدر مىفرمايد: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»(قدر / 5) كلمه سلام و سلامت به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى» اشاره به اين مطلب دارد كه عنايت الهى تعلق گرفته است به اين كه رحمتش شامل همه آن بندگان بشود كه به سوى او روى مىآورند و نيز به اين كه در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد. به اين معنا كه عذابى جديد نفرستد. و لازمه اين معنا اين است كه دراين شب كيد شيطانها هم مؤثر واقع نشود چنانكه در بعضى از روايات نيز به اين معنا اشاره شده است.
البته بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از كلمه «سلام» اين است كه در شب قدر ملائكه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام مىدهند.
پى نوشتها:
1- مجمع البيان، ج 10، ص519 .
2- تفسير الدرالمنثور، ج6 .
3- تفسير البرهان، ج4، ص488، ح26 .
4- فروع كافى، ج4، ص157، ح4 .
5- مجمع البيان، ج10، ص520 .
6- تفسير برهان، ج4، ص481، ح1.
نظرات شما عزیزان: